شبکه افق - 15 دی 1401

"هیچکس‌ها" همه کس‌اند (۲)

نشست (" ایام الله" و مکتب "سلیمانی پرور") _ سالگشت شهادت چریک بین المللی و فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی_ ۱۳۹۹

بسم‌الله الرحمن الرحیم

مردم را به روزهای خدا تذکر بده. در مسئله رهبری نهضت‌ها و حرکت‌ها وجنبش‌های آزادیبخش و انقلاب‌ها و حکومت‌ها هرکسی نمی‌تواند ملت‌ها را نجات بدهند. کسانی که در بند خودشان هستند اهل دنیا، قدرت‌پرست، شهرت‌پرست. مثل ما آدم‌های معمولی هستند اهل قدرت و شهوت و جاه‌طلبی هستیم به فکر من هستم نه مکتب من. این‌ها نمی‌توانند ملت‌ها را از تاریکی‌ها به سمت نور بیاورند، نمی‌توانند انقلاب‌های درستی را رهبری کنند، خود آن انقلاب‌ها را رهبری هم بکنند بعد خودش به ضد انقلاب و مثل قبل تبدیل می‌شود، یک استکبار و استبداد جدید می‌شود.

شما می‌دانید همین فرانسه به اسم انقلاب فرانسه و نجات‌بخش و آزادیبخش آمد و خودش به یک استعمارگر وحشی جنایتکار تبدیل شد از زمان خود ناپلئون تا همین اواخر. الآن که دیگر انگلیس و فرانسه قدرت برتری نیستند، قدرت‌های درجه دوم هستند، تا همین اوایل قرن بیستم، قبل از جنگ‌های اول و دوم‌شان. باید موسایی باشد پیامبر اکرمی باشد و یا افراد موسی‌وار، ولو در حدود پایین‌تر، به آن‌ها خداوند اجازه می‌دهد و فرمان می‌دهد که شما بروید مردم‌تان را رهایی ببخشید. معنی این هم این است که هرکسی نه می‌تواند ملت‌ها را نجات بدهد و از ظلمات به نور بیاورد و نه می‌تواند انقلاب رهایی‌بخش بکند. هرکسی نمی‌تواند مجاهد و انقلابی باشد، رهبر انقلاب‌ها یا حکومت صالح تشکیل بدهد باید تابع الگوی محمدی(ص) باشد باید موسی‌وار یا حداقل مثالی از انبیاء و در خط انبیاء باشد. آن‌ها می‌توانند که هم ایمان، تقوا و هم شجاعت و هم مدیریت،‌ هم عدالت و هم عقلانیت، این‌ها می‌توانند ملت‌ها را از ظلمات به نور نجات بدهند، هرکس دیگری، رهبر هر جنبش یا انقلابی یا حکومتی بشود یا جنگ افروزی، حتی جنگ دفاعی و جنگ عدالتخواهانه بکند ولی از این سنخ نباشد، این‌ها نمی‌توانند ملت‌ها را نشان بدهند جامعه را از یک ظلماتی می‌آورند و وارد یک ظلمت دیگری می‌کنند، از این ظلمت به آن ظلمت، به نور نمی‌توانند بیاورند، همه روزها، روزهای خدا هستند. همه مکان‌ها مکان‌های خدا هستند. اما چرا یک مکان‌های خاص، و روزهای خاص و اشخاص خاص. یک اتفاقات خاص، به عنوان نسبت می‌کنند و خداوند آن‌ها را مستقیم‌تر به خودش نسبت می‌دهد. همه روزها ایام‌الله هستند. چرا آن روزهایی که معجزات و پیروزی‌های حضرت موسی بود آن‌ها را ایام‌الله گفت؟ چرا به آن می‌گوید پیروزی‌های بزرگ جبهه حق را که به شکل غیر عادی بوجود آمد، ظاهرش شما باید از بین می‌رفتید یا پیروزی‌های بزرگ دشمن را به شکست تبدیل کرد، چرا این‌ها را به عنوان ایام‌الله و به عنوان روزهای خاص نام می‌برد و این که می‌گوید به یاد مردمت بیاور. یعنی نجات دادن مردم و امکان رهایی جوامع بشری و جامعه، حل مشکلات و از تاریکی‌ها بیرون آمدن، شرط آن توجه به ایام‌الله است. ایام‌الله روزهایی هستند که بخاطر اتفاقات خاصی که در آن روزها یا در آن مکان‌ها افتاده این‌ها اهمیت بیشتری دارند و نسبت‌شان با خداوند برای ما محسوس‌تر می‌شود. ببینید وقتی می‌گویند تربیت و خاک کربلا، بعد یکی می‌گوید آقا ما بررسی کردیم این خاک با خاک مثلاً نجف یا سامرا فرق‌های فیزکی دارد ما فرق متافیزیکی ندیدیم و از این حرف‌ها. یا این که ایام راهیان نور به مناطق جنگی می‌روند شلمچه و... این خاکش را برمی‌دارند می‌بوسند و می‌بویند و برای تبرک با خودشان می‌آورند و از این قبیل، اینجا خود آن مکان و زمان، مستقل از اتفاقاتی که در آن زمان یا مکان افتاده و نسبت خاصی با خداوند و رشد انسان دارد خود آن یک تفاوت خاصی ممکن است نداشته باشد و لازم هم نیست داشته باشد، تفاوت فیزیکی یا شیمایی. زمین شلمچه و فکه با زمین این دور و بر مشهد ما، یا فلان روستا تفاوت خاصی ندارد. پس تفاوت آن در چیست؟ در این است که آن زمینی است که در آنجا خون انسان‌های صالح و فداکاری برای خدا و برای دفاع از حق و عدالت ریخته شده است. آن خداست و آن حق و عدالت است که به آن ارزش می‌دهد نه آن آب و خاک. دجله، فرات، اروند، با بقیه جاها فرقی ندارد تفاوت در این نکته است. چرا خاک کربلا و تربت کربلا فرق می‌کند؟ برای این که اتفاقی که در کربلا افتاد یک اتفاق عادی نبود و یک نسبت ویژه‌ای بین خدا و خلق، مُلک و ملکوت عالم اتفاق افتاد. بفهمیم که ایام‌الله روزهایی قبل از ما بود بخشی‌اش همین ایام پیش چشم ما اتفاق افتاد، بخش‌های مهمی از آن در آینده اتفاق خواهد افتاد، پیشامدها طوری است که طبق محاسبات عادی و مادی، قابل توضیح و توجیه نیست. علیرغم این که ظاهراً باید شکست می‌خوردید پیروز شدید، باید پیروز می‌شدند شکست خوردند، خلاف همه پیش‌بینی‌ها و همه مقدمات مادی اتفاقاتی می‌افتد. در مورد انبیاء همه اتفاقات بزرگ انبیاء هست. زمان خود پیامبر(ص)، فتح مکه یوم‌الله است. تعبیر «ایام‌الله» به چه معنا به کار رفت؟ نشان دهنده اتفاق بزرگی است که با توجیه مادی قابل تفسیر نیست. گرچه توجیه مادی هم الهی است، ماده هم الهی است. طبیعت و قوانین طبیعت هم الهی است اما این یک توضیح خاص دیگری دارد. مردم اگر آن ایام‌الله و روزهای خدا را که این اتفاق می‌افتد یعنی فراتر از قوانین عادی و طبیعی بفهمند که دست خداوند مستقیماً از آستین ماوراءالطبیعه وارد می‌شود و کارهایی می‌کند که خلاف عادت طبیعت است، از معجزات انبیاء تا بسیاری از اتفاقات دیگری که افتاده، در همین زمان خود ما افتاد. از فرار و سقوط شاه، آمدن امام(ره)، فتح خرمشهر، سقوط شوروی، شکست‌های آمریکا در منطقه، روز اعدام و سقوط صدام، و... همین‌طور اتفاقاتی که دارد می‌افتد، این تشییع عظیم سلیمانی، آن منهدم کردن پایگاه آمریکا با اعلام قبلی، علیرغم تهدیدهای مستقیم رئیس جمهور آمریکا. این‌ها قضایایی است که به توضیح عادی است و همه می‌فهمند که این‌ها غیر عادی است و جالب است که همین قضایا و ایام‌الله را می‌بینند ولی آن‌هایی که فقط صبّار و شکور هستند اهمیت و معنای این اتفاقات را می‌فهمند، بقیه درست نمی‌فهمند. این خیلی نکته مهمی است. ایام‌الله، آیات خاص خدا و نشانه‌های خاص خدا پدیدار می‌شود منتهی همه به یک معنا نمی‌فهمند همه در یک اندازه نمی‌فهمند که این یک اتفاق عادی نیست، یک کار الهی است، همین تشییع سلیمانی را همه دیدند، یک عده‌ای می‌بینید که این را هم فقط توجیه مادی می‌کنند، نمی‌فهمند این دست خداست که این‌طوری می‌کند، این نمی‌فهمد. این شجاعتی که یک مرتبه خداوند در قلب مردم و جوان‌ها وارد می‌کند نمی‌فهمند. این را چه کسانی می‌فهمند؟ این آیه می‌فرماید آن‌هایی که صبّار و شکور هستند آن‌ها می‌فهمند که این آیه است. صبّار و شکور، یعنی کسانی که در برابر مشکلات و سختی‌ها و خطرات زانو خم نمی‌کنند، تحمل می‌کنند، قوی هستند و ضعف نشان نمی‌دهند

دوم؛ در مورد پیروزی‌ها و نعمت‌ها و پیشرفت‌ها هم بی‌ظرفیتی نشان نمی‌دهند. خداوند را کنار نمی‌گذارند و فراموش نمی‌کنند. حق و باطل را زیر پا نمی‌گذارند، عدالت را پس از پیروزی هم رعایت می‌کنند. این تیپ‌ها را خداوند می‌فرماید هرکس باشند، هرکس و هرجا، این قاعده عام است. این آیه هم در حوزه معرفت‌شناسی مهم است و هم در حوزه انسان‌شناسی و تعلیم و تربیت. می‌فرماید صبر و شکر، قدرت مقاومت بالا و ظرفیت بالا باعث می‌شود یک چیزهایی را شما بفهمید که بقیه نمی‌فهمند، یا درست نمی‌فهمند یا به اندازه نمی‌فهمند. چرا؟ چون می‌فرماید در این قضیه آیاتی هست، نشانه‌های زیادی در این ایام‌الله است، منتهی «إن ذلک لایات» نشانه‌های زیادی هست. آیه یعنی علامت، ما علامت‌های زیادی گذاشتیم در تاریخ گذشته و در پیش چشم شما، یک جاهایی علامت گذاشتیم که این‌جا را درست نگاه کن، امروز یوم‌الله است یک اتفاق غیر عادی است. بفهم که خداوند دارد دقیق همه چیز در کنترل و تحت نظر خداست، همه عالم محضر خداست، و خداوند اگر شما صلاحیت نشان بدهید مستقیم‌تر دخالت می‌کند، یک مرتبه کاسه کوزه همه‌شان را بهم می‌ریزد. 7 هزار میلیارد دلار سرمایه‌گذاری می‌کنند همه را به باد می‌دهد و دود می‌کند. بزرگترین سلاح‌های اتمی کشتار جمعی را می‌آورند به منطقه تهدید می‌کنند می‌خواهند بزنند ولی نمی‌توانند. شاه، بزرگترین ارتش منطقه را داده، آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها و اسرائیلی‌ها به او دادند با دهها هزار مستشار، طبق محاسبات مادی نباید این‌جا انقلاب می‌شد، می‌توانست با ساواک و دیگران سرکوب کند، خداوند می‌فرماید که شما اگر صبّار و شکور باشید، نگاه کن این هم یک آیه و علامت دیگر، همه دود و نابود شد نتوانست استفاده کند. یک مرتبه کل تانک‌ها و سلاح‌ها از کار افتاد. پادگان‌هایش خالی شد. نتوانستند عمل کنند. خب این‌ها آیات الهی است، این‌ها یوم‌الله است. باز بعضی از مسئولین و روشنفکران ما، بعضی از علمای ما این را نمی‌فهمند. همه این‌ها را فقط تفسیر مادی می‌کنند. این‌ها را می‌بینند ولی نمی‌فهمند آیه است. چنان که خداوند می‌فرماید در این ابر و درخت و باران و اقیانوس و کوه‌ها و همین شتری که در بیابان داری می‌چرانی، همه این‌ها آیات الهی است ما داریم این‌ها را می‌بینیم، نسبت این‌ها با خدا را نمی‌فهمیم! نمی‌فهمیم این‌ها چطوری علامت قدرت و رحمت و عدالت و خلق الهی است. می‌فهمیم این‌ها هم هست، خدا هم جدا هست، ولی نمی‌فهمیم این‌ها آیات خداست. این هم خیلی بحث مهمی است که می‌فرماید اگر قدرت صبر و شکرتان بالا باشد ظرفیت داشته باشید این نحوه تربیت ملی و فردی بدون استثناء «کلّ صبّارٍ شکور» بدون استثناء، همیشه و همه وقت باعث می‌شود که شما یک چیزهایی را درک کنید و بفهمید، آن وقت آرامش پیدا می‌کنید، قوی می‌شوید، توکل می‌کنید، مطمئن‌تر جلو می‌روید که بقیه همین صحنه را می‌بینند ولی این برداشتی که تو می‌کنی آن‌ها نمی‌کنند و نمی‌فهمند. این‌ها آیه است اما نه برای همه. این‌جا عمل دخالت در نظر می‌کند. یعنی اگر اهل صبر انقلابی و شکر دائمی باشید، شکر یعنی واکنش درست زبانی و عملی نشان دادن نسبت به امکاناتی که داریم و خداوند به تو داده است، درست استفاده کردن از هرچه که داری، و ارتباط آن‌ها را با خداوند بفهمی و سپاسگزار و خودت را مدیون بدانی و باشی. خب این دوتا عمل تربیتی و اخلاقی است، دو سبک وجود انسانی است ولی قرآن می‌فرماید این‌ها آثار معرفتی دارد و باعث می‌شود کسانی که این‌طوری هستند چیزهایی را علامت خدا می‌بینند که بقیه همان صحنه‌ها و همان اتفاقات را می‌بینند ولی تفسیر الهی از آن نمی‌کنند. این هم پیام مهمی در این آیه است. مدام می‌گویند قدرت‌های بزرگ و مدام باج می‌دهند و هرچه بیشتر تحقیر می‌شوند، تهدید می‌شوند، تحریم‌ها بیشتر می‌شود، باز بیشتر باج می‌دهند برای این که صبار و شکور نیستند، برای این که پیش چشم خودشان ایام‌الله اتفاق افتاده ولی نفهمیدند این‌ها ایام‌الله و آیات الهی است. نگاه الهی و توحیدی ندارد. امام(ره) می‌گفت این کسانی که از آمریکا می‌ترسند علتش این است که به قدر کافی تهذیب نفس نکردند. کسی که تهذیب نفس کند و توحید داشته باشد مگر این‌طوری می‌گوید قدرت‌های بزرگ؟! آشتی با جهان! حالا جهان چه کسانی هستند؟ این سه – چهارتا جهانخوار بزرگ را جهان می‌گویند! صبر در برابر مشکلات، ظرفیت بالا، مقاومت، خم به ابرو نیاوردن، تا دوتا مشکل، دوتا تهدید، دوتا تحریم، دوتا ترور می‌شود زود نترسیدن. تردید نکردن. 6تا مشکل بوجود می‌آید وا ندادن، عقب‌نشینی نکردن، باج ندادن، این‌ها یعنی صبّار بودن. وقتی روح قوی و مقاومت داشته باشی این صبر در برابر مشکلات. از آن طرف موفقیت‌ها و پیروزی‌هایی که بوجود می‌آید این‌ها را به حساب خودت ننویس که من این هستم و حالا هر کاری دلم می‌خواهد بکنم بعد از این پیروزی و پیشرفت، غفلت و نادانی و حماقت و تکبر سراغ‌مان بیاید، سوء استفاده کنیم، به وظایف جدیدمان بعد از این پیروزی عمل نکنیم یعنی شکور و شاگر نباشیم و بی‌ظرفیت باشیم. وقتی این دوتا اتفاق بیفتد شما یک چیزهایی پیش چشم‌تان اتفاق می‌افتد نمی‌فهمی. معنایش را نمی‌فهمی و پیام نمی‌گیری. ولی اگر صبَار و شکور باشی این آیه می‌فرماید که به شما یک آگاهی‌های جدید می‌دهد به شما یک درک بهتر از جهان و سیاست و غیر سیاست می‌دهد و معرفت بیشتر می‌دهد این در آیه هست، در این آیه علائمی هست. خب ما هرچه نگاه می‌کنیم می‌بینیم این‌ها علامت چیست؟ خب من که نه اهل مقاومت هستم نه ظرفیت پیروزی دارم من هیچ آیه‌ای در این‌ها نمی‌بینم اصلاً‌ نمی‌فهمم فرق ایام‌الله با روزهای دیگر چیست؟ نمی‌فهمیم. می‌فرماید برای این‌ها آیه است یعنی این قدرت روحی باعث می‌شود معرفت ذهنی و آگاهی‌های خاصی پیش بیاید و معلوم می‌شود که دانستن همه چیز به همه نمی‌رسد همه نمی‌توانند همه چیز را بفهمند یک ظرفیت‌ها و قدرت‌های روحی اگر در خودمان بوجود بیاوریم یک حقایق متعالی‌تری را می‌فهمیم نیاوریم نمی‌فهمیم یعنی هزینه درک و معرفت بخشی از آیات الهی چیست؟ از جمله درک ایام‌الله؟ هزینه‌ای که برای این درک و آگاهی باید بپردازیم این است که اهل مقاومت و سعه صدر باشیم اگر آن صبر و شکر، اگر آن قدرت را در خودت ایجاد کردی در سختی‌ها، و در شکست و پیروزی، حالا چشمت باز می‌شود یک چیزهایی را می‌بینی که بقیه نمی‌بینند. در سخت‌ترین شرایط همه می‌ترسند شماها دیگر نمی‌ترسید. به یک چیزهایی امید می‌بندند و طمع می‌کند مثلاً‌ به دشمن طمع می‌کند این جاهل است این در ظلمات است، این واقعیت نیست این سراب است. به جای آب سراب می‌نوشند. ولی صبار و شکور دیگر دچار این اشتباه و خطای معرفتی نمی‌شود. اگر فرض کنیم که واقعاً این‌ها خطای معرفتی باشد در اشتباه باشند نه خطای عملی و اخلاقی.

در روایت هم از جمله روز ظهور ولی عصر(عج) و انقلاب جهانی و براندازی و اصلاح همه رژیم‌های دنیا، همه حکومت، آن هم جزو قله‌های ایام‌الله دانسته شده است. این که پیامبر(ص) فرمودند ایمان دو بخش دارد، یک بخش آن صبر است و یک بخش آن شکر. یعنی در برابر کامیابی و ناکامی. موفقیت و شکست‌ها. در هر دو حال انسانی و مؤمنانه واکنش نشان بدهی. در مشکلات قوی باشی، در پیروزی‌ها هم متعادل و متین باشی. این دوتا با هم ایمان و رشد می‌شود و آگاهی می‌آورد و پیروزی می‌آورد و فهمیدن باطن قضایا و این که واقعاً چه اتفاقی دارد می‌افتد آن هم خودش احتیاج به صبر دارد. این که دوستان پرسیدند صبر انقلابی، صبّار، ببینید فهمیدن بعضی از چیزها با شتابزدگی و نگاه‌های یک بُعدی به مسائل به دست نمی‌آید. گاهی یک اتفاقی می‌افتد ما همان لحظه قضاوت می‌کنیم که آقا بدبخت شدیم، شکست خوردیم، نابود شد و.... یا یک پیروزی موقتی پیدا می‌شود خوشحال، این که عالی شد، دیگر تمام شد و... هر دویش اشتباه است. در این آیه، باز پیام دیگر این است که اگر صبر انقلابی و صبر کامل داشته باشید کم‌تحمل نباشید و شخصیت شما زود از پاشنه بیرون نیاید واکنش‌های سریع نشان ندهید زود اظهار ضعف و شکست نکنید زود اظهار برتری و غفلت و این که تمام شد نکنید! کمی تحمل کنید، این مسائل پرده‌های بعدی دارد. من یادم هست که وقتی جنگ شروع شد نگران بودیم که همه چیز از بین رفت. جنگ صدمات زیادی زد اما به شما بگویم اگر آن جنگ نبود هزاران انسان شریف و امثال قاسم سلیمانی‌ها را ما نداشتیم این قدرت و استقلال و عزتی که امروز داریم اگر آن 8 سال مقاومت نبود این‌ها نبود. اما یک جا در وصیتنامه‌شان می‌گویند این جنگ لعنتی، یک جا هم می‌گوید این جنگ نعمت بود؟ کدامش درست است؟ هر دویش. هر جنگی هر درگیری‌ای یک بُعد لعنتی دارد که آن بُعد منفی آن است و هم صدماتی که بشر می‌زند ما چیزی بدتر از جنگ در دنیا نداریم. وقتی خداوند آدم(ع) انسان را داشت خلق می‌کرد یکی از سؤال فرشتگان این بود که این موجود که خشن است یکی این که «یفسک الدماء» خون همدیگر را می‌ریزند و همدیگر را می‌کشند جنایت می‌کند خشونت، قتل، خون. دوم این که «یفسد فی الارض» زمین را به گند می‌کشاند و فاسد می‌کنند. فساد و گناه، فساد مادی و فساد معنوی چطوری در فلسفه خلقت این می‌تواند موجود برتر بشود؟ یعنی جنگ به عنوان یک دلیلی علیه خلقت انسان همان موقع مطرح شد که این موجود جنگ راه می‌اندازد و این‌ها همدیگر را می‌کشند. خون و خشونت. بله، اما همین وجه لعنتی جنگ است. اما همین یک وجه رحمت و نعمت دارد و آن این است که در همین صحنه جهاد بود که امثال قاسم سلیمانی‌ها و ابومهدی‌ها پرورده شدند اگر این صحنه مقاومت‌ها نبود این‌ها نبودند. اگر این 8 سال مقاومت نبود آن ایثارها، آن اخلاص‌ها، آن مادران شهدا، آن فرزندان و آن بچه‌ها و آن آدم‌های بزرگی که ساخته شدند که در کل تاریخ ایران باید بگردیم مثل این‌ها را پیدا کنیم بعضی‌هایشان در جهان نظیر ندارند خب این‌ها محصول همین سختی‌ها هستند. یک معنای این که صبر انقلابی داشته باشید این است که ایام‌الله را ممکن است همان لحظه‌ای که اتفاق می‌افتد معنایش را نفهمید اما یک مقدار صبر کنید می‌بینید که چه اتفاقی می‌افتد. مثلاً وقتی که امام(ره) به شوروی گفت سقوط می‌کنی و در موزه‌ها می‌روی هیچ کس باور نکرد ما هم به امام اعتماد کردیم، باور که نکردیم می‌شود ولی ا عتماد کردیم و گفتیم ایشان حرف مفت نمی‌زند. معیارهای دیگری علاوه بر معیارهای مادی هست. طبق معیارهای مادی که نباید این‌طوری سقوط می‌کرد خب باید صبر کنیم بعد می‌بینیم که شد. آن موقع کسی جهان بدون شوروی را باور نمی‌کرد. نصف جهان در اختیار این‌ها بود و قوی‌ترین ارتش جهان را داشتند به مریخ فضانورد فرستادند. الآن طوری رفتند که انگار نبودند! الآن شما بگویید فروپاشی آمریکا، ممکن است چند دهه دیگر باشد، کشور آمریکا هست اما این کشور آمریکایی که در این 70- 80 سال بود دیگر نیست. چنانچه الآن همه سرزمین‌های شوروی هست اما آن امپراطوری دیگر نیست این‌ها هم نخواهند بود. صبر انقلابی یعنی زود قضاوت نکنید و زود عجله نکنید، دست‌وپاچه نشوید، ذوق زده نشوید، مأیوس نشوید. این هم خیلی مهم است. شکر یعنی در هر لحظه ببینید که وظیفه‌تان چیست؟ در یک مقام جلو رفتید و پیروز شدید حالا وظیفه بعدی.

یک وقتی رهبری گفتند من از امام(ره) پرسیدم که شما چه زمانی به فکر برنامه‌ریزی برای یک حکومت اسلامی افتادید؟ امام(ره) گفته بود هیچ وقت. فرموده بودند من هر لحظه نگاه می‌کردم که همان لحظه تکلیف من الآن چیست؟ زمان شاه وظیفه من مبارزه و مقاو.مت، تلاش در جهت اصلاح و اگر نشد انقلاب بود من به وظیفه‌ام عمل کردم. اگر شکست می‌خوردیم آماده کشته شدن هم بودیم که هیچی وظیفه‌مان را انجام دادیم و از این عالم رفتیم همه از این عالم می‌روند. اگر پیروز شدم حالا می‌گفتم حالا اگر مردم آمدند و پیروز شدیم حالا وظیفه من چیست؟ اگر توانستیم شاه را بیرون کنیم حالا وظیفه بعدی چیست؟ همین‌طور من نگاه می‌کردم و می‌کنم که هر لحظه الان وظیفه من چیست؟ این می‌شود شاکر. و در برابر فشار و تهدید هم تسلیم نمی‌شوم و عقب نمی‌روم. گفت والله من تا به حال نترسیدم. ایشان می‌گفتند که ترسیدن با توحید اصلاً سازگار نیست. این هم می‌شود صبر انقلابی صبّار و شکور هستند. این یک مدال افتخار است که با این مردم، این ایام‌الله دارد برای شما و پیش چشم شما اتفاق می‌افتد و شما صبار و شکور هستید و این را می‌فهمید و هدف همان اخراج از ظلمات به سوی نور است این هم هزینه‌اش هست می‌پردازیم و جلو می‌رویم و گام به گام داریم جلو می‌رویم. – جالب است –راجع به صبار و شکور، دوی جای دیگر قرآن هم این تعبیر به کار رفته است. یک جا می‌فرماید این کشتی‌ها که بر اقیانوس‌ها می‌روند و حرکت می‌کنند این بادها می‌آید هوا حرکت می‌کند، مدیریت می‌شود، سرعت، جهت، در آب فرو نروید و.. این کار عظیمی که می‌شود. صحنه کشتی‌ها بر اقیانوس‌ها حرکت می‌کنند شما همین‌ها را ممکن است فقط یک توضیح طبیعی بدهید توضیح طبیعی آن هم الهی است اما یک توضیح فراطبیعی دارد. می‌فرماید همین چیزهای عادی که به نظر شما عادی می‌آید آن‌هایی که صبور و شکور هستند همین را آیات الهی می‌بینند یعنی دست خدا را بر این که کشتی‌ها دارد روی اقیانوس‌ها حرکت می‌کند خدا و دست خدا را می‌بینند. برای تو که صبا و شکور نیستی نمی‌فهمی. فقط آن بُعد مادی آن را می‌بینی ولی متافیزیک آن را نمی‌بینی. جالب است که این تعبیر هم آن‌جا در مورد آیات تکوینی خدا هم به کار رفته است که در نظام عالم هستی، حتی وزش بادها حرکت کشتی‌ها و اقیانوس‌ها، آن‌ها را نگاه کنید یک جور، اگر صبار و شکور نباشید یک جور نگاه می‌کنید و نتیجه می‌گیرید اگر صبار و شکور باشید عقل‌تان خیلی رشد پیدا می‌کند و یک چیزهای بیشتری می‌فهمید. پشت صحنه را هم می‌بینید، چند لایه بعدش را هم می‌بینید. این که در این اتفاقات آیاتی است برای اوالالباب یعنی این‌ها پشت صحنه دارد پشت صحنه آن را همه نمی‌بینند ولی اگر صبار و شکور باشید پشت صحنه آن را هم می‌بینید ولی بقیه نمی‌فهمند و نمی‌بییند.

یک سؤال هم راجع به دو دیدگاه و روابط بین‌الملل پرسیدند که از دو نظام محاسباتی بحث کردیم یک نظام محاسباتی توحیدی داریم و یک نظام محاسباتی مادی داریم. یکی توحیدی و انقلابی و بعد هم در همین آیه ایام‌الله، ایشان در این خطبه، بحث فعال شدن دست خداوند در تاریخ را مطرح کرده است البته همه چیز به دست خداست اما یک جاهایی دست خداوند برای آن‌هایی که این ظرفیت را در خودشان ایجاد کنند بیشتر و واضح‌تر دیده می‌شود. می‌پرسند از ابعاد این حوادث و این تعبیر در چارچوب بحث دو نظام محاسباتی چه می‌فهمیم؟ سؤال مهم این است که یکی از تحولات مهم بعد از شهادت سلیمانی و ابومهدی حمله موشکی به عین‌الاسد بود که سپاه علیرغم آن تهدیدها، رسماً اعلام کرد و زد و آن پایگاه منهدم شد خسارات بسیار سنگینی به این‌ها وارد شد و نگفتند کشته هم داشتند و اعلام نکردند ولی مهم‌تر از کشته‌هایشان، حالا بعداً گفتند که 200 نفر ضربه مغزی شدند ولی مهم‌تر از این‌ها صرف این حرکت بود که آتوریته آمریکا و غرب را در دنیا شکست. این اولین بار است که میلیتاریزم و نظامی‌گری این‌ها که مدام دنیا را از ارتش خودشان و ناوگان‌هایشان ترساندند برای اولین بار خودشان ترسیدند و برای اولین بار کسی جلوی این‌ها ایستاد که نترسیدند و پیش چشم همه دنیا این اتفاق افتاد. مقالات مختلی که در مجلات مختلف در جهان نوشتند و تلویزیون‌ها تحلیل کردند همه تعجب کرده بودند همه دارند این صحنه را نگاه می‌کنند دارند می‌بینند طالوت، داود، طالوت چگونه بر جالوت غلبه کرد. قرآن اشاره می‌کند و می‌گوید حواس‌تان نیست که جالوت که بود؟ غول و ابرقدرت بود و طالوت که بود؟ یک جوان لاغراندامی ‌آمد اصلاً همه مسخره می‌کردند و می‌خندیدند که کی با کی؟ و چی با چی؟ و این با یک فراخوان زد و با یک ضربه جالوت را از پا انداخت و ابهت و آتوریته ابرقدرت را درهم شکست. قرآن آن‌جا هم می‌فرماید دست خدا را نمی‌بینید؟ این‌ها مسائلی است که برای اولین بار در این دوره معاصر اتفاق می‌افتد. خود روسیه و چین و... هیچ کس در دنیا جرإت نمی‌کند در دنیا به آمریکا بگوید انتقام می‌گیرم او هم بگوید اگر واکنش نشان بدهی نابودت می‌کنم و این بزنه و او هیچ غلطی هم نتواند بکند. هیچ کس جز ایران و جز بچه‌های همرزمان قاسم سلیمانی و سربازان این انقلاب، این جرأت را ندارد. فرمودند که چرا، برای این که همانطور که در سوال گفتید ما دوتا نظام محاسباتی داریم یک نظام محاسباتی مادی که می‌گوید طالوت برنده است و جالوت حتماً‌ شکست می‌خورد. موسی از پس فرعون برنمی‌آید. امام(ره) نمی‌تواند از پس شاه و آمریکا و ابرقدرت‌ها بربیاید. این نظام محاسباتی مادی می‌گوید حزب‌الله، جهاد اسلامی و حماس محال است که بتوانند اسرائیل را شکست بدهند اما در چهارتا جنگ شکست می‌دهند. نظام محاسباتی مادی می‌گوید که بچه‌های مجاهد یمن نمی‌توانند جلوی آل سعود و امارات و این قدرت‌های غربی و جهانی همه با هم بایستند ولی می‌بینید که می‌ایستند.آن‌هایی که دستگاه محاسبات مادی این‌جاست تا آخر مدام می‌گویند قدرت‌های بزرگ، ابرقدرت‌ها! جهان! این‌ها می‌شوند جهان! نمی‌توانیم، نمی‌شود، آب خوردن‌مان هم دست آن‌هاست. مدام عقب‌نشینی می‌کند هرچه هم بیشتر عقب می‌روند بیشتر توسری می‌خورند، تحریم‌ها و تهدیدها و توهین‌ها بیشتر می‌شود. نظام محاسباتی، مادی است. اصلاً دعوای از اول انقلاب دعوای اختلاف امام با بازرگان، بنی‌صدر، از همان موقع سر همین یچزها بود الآن هم هست و تا آخر هم خواهد بود. از اول تاریخ هم بوده، این‌ها یک چیزهایی نسیت که تمام بشود. کسانی ممکن است شخصاً مذهبی هم باشند مسلمان هم باشند آخوند هم باشد اما نظام محاسباتی‌شان مادی و ماتریالیستی است الهی و توحیدی نیست این‌ها نمی‌توانند صبار و شکور باشند این‌ها پیش چشم‌شان ایام‌الله اتفاق می‌افتد در همین 40 سال بارها دیدند باز هم نمی‌فهمند. نمی‌فهمند این‌ها علامت چیست؟ این‌ها به دشمن طمع می‌کنند و به دشمن امیدوار می‌شوند و به او اعتماد می‌کنند. این‌ها از دشمن می‌ترسند و در برابر تهدیدهای آن از او عقب‌نشینی می‌کنند. صبار شکور در برابر دشمن نه می‌ترسد نه به دشمن طمع می‌کند و نه امیدوار می‌شود. این تفاوت این دو دسته است. بنابراین این که فرمودید زدن خود این موشک‌ها خیلی مهم بود و شروع یک حرکتی است که تمام دنیا دست و پایش را بعد از این قضیه جمع کرده و می‌کند که این‌طور غلط‌ها را نمی‌توانید بکنید. همه دنیا می‌توانید حمله کنید اما به ایران نمی‌توانید. این‌جا فرق می‌کند. این‌جا سرزمین ایام‌الله، یوم‌ها و روزهای خدایی بسیار زیادی در این 40 سال اتفاق افتاد. بعضی‌ها هنوز نمی‌فهمند.

سؤال دیگرتان این است که در سطوح مدیریتی کشور ما مشکلاتی داریم در نحوه اداره کشور و اقتصاد کشور، آیا آن مکتب سلیمانی امتداد آن در حوزه مدیریت کشور و اقتصاد و عرصه‌های مختلف قابل تصور است که مشکلات مردم را حل کند؟ فقط در حوزه جهاد و دفاع و نظامی‌گری و نبرد با استکبار نباشد. در حوزه مدیریت کشور هم باشد. حتماً همین‌طور است. شما همین شهید سلیمانی را ببینید، چند وقت پیش داشت فیلم ایشان را پخش می‌کرد من دیدم، این‌طور آدم‌ها نه فقط ایشان، این تیپ آدم‌ها که محصول انقلاب و جنگ هستند آن 8 سال دفاع مقدس هستند که اگر این مکتب نبود، اگر این مکتب سلیمانی نبود سلیمانی و این تیپ‌ها نبودند، ابومهدی‌ها نبودند، هزاران انسان شریف نبودند. این‌ها آدم‌هایی هستند که در هر رشته‌ای نروند چون با اخلاص و با توکل و با عقل و با تجربه و دقت عمل می‌کنند در همان رشته شاگرد اول می‌شوند. این‌ها به حوزه فیزیک و شیمی بروند سلول‌های بنیادین و علوم هسته‌ای بروند این تیپ آدم‌ها در دنیا شاگرد اول می‌شوند در اقتصاد و اردوهای جهادی و خدمت‌رسانی بیایند رکورد می‌زنند. توی مسائل امنیتب بروند همین‌طور. توی درس حوزه همین‌طور، می‌بینید با طلبه‌های دیگر فرق می‌کند این مجتهد با مجتهدهای دیگر فرق می‌کند. مثل فرق امام با بقیه. برود توی دانشگاه، این پزشک، این مهندس، با بقیه مهندسان و پزشکان دیگر فرق می‌کند. 1) آدم است و 2) کارآمد است و موفق می‌شود. داشت همین شهید سلیمانی را نشان می‌داد که در دِه و روستای خودش آنجا، توی منطقه هرجا رفته، خیریه بزن، مسجد بساز، بیمارستان بساز، برای این‌ها حمام بساز، شما که اصلاً کارت این نبوده، این کار مسئولین رسمی دولت است. این‌ها هر کاری بتوانند انجام می‌دهند چون هدف‌شان خدمت به خلق برای خداست. برای خدا یعنی بدون چشمداشت و عاقل هستند خدا به آن‌ها عقل می‌دهد خداوند این‌جا به آن‌ها می‌فرماید که من قدرت عقل و معرفت‌تان را بیشتر می‌کنم. تو خالصانه یک قدم بیا من دَه قدم می‌آیم. حضرت زهرا(س) که در این ایام، ایام شهادت‌شان بود و به زودی ایام میلادشان خواهد بود یک تعبیری ایشان دارند که فرمودند شما با اخلاص دعا کنید و از خدا بخواهید اخلاص و عمل خالصانه‌تان را از زمین به آسمان بفرستید خدا مصلحت و منافع شما را از آسمان نازل خواهد کرد. حتی برخلاف پیش‌بینی‌های مادی و امکانات مادی دشمنان، بلکه دوستان‌تان بلکه گاهی حتی برخلاف پیش‌بینی خود شما. مسئله این است. حضرت زهرا(س) فرمودند که من در این کل دنیای شما سه چیز جالب دیدم که برای من از جمله آرامش و لذت داشت. فرمودند یکی قرآن است که من هر وقت سراغ این آیات الهی رفتم که خدای عالمین با بشر حرف زده، انگار دوباره دارد نازل می‌شود. یکی هم نگاه به چهره پیامبر است که نه این که پدرم هست اصلاً به چهره این آدم که نگاه می‌کردی هر لحظه هم آرامش، هم آگاهی و هم امید می‌گرفتی و به تو قدرت انسانیت می‌داد و نشاط معنویت را در آدم تقویت می‌کرد. و جالب است که حضرت فاطمه(س) در کنار قرآن و چهره پیامبر(ص)، سوم؛ فرمودند اما در رابطه با مردم، تنها چیز دوست داشتنی در این دنیا برای من، خدمت به مردم برای خدا و انفاق در راه خداست. یعنی صبح تا شب راه بیفتم مشکلات مردم را حل کنم خدمت به مردم بکنم گمنام، و یا اگر هست بدون هیچ توقع و چشمداشتی. مسئله این است.

واقعاً اگر این‌طور آدم‌ها اگر در هر رشته‌ای بیایند اقتصاد، مدیریت، صنعت، با این مکتب سلیمانی بیایند اخلاص، عقلانیت، تجربه، ساده‌زیستی، خستگی‌ناپذیری، رعایت حقوق دیگران و بخصوص محرومین قطعاً پیروز می‌شود.

سؤال دیگر که فرمودند این است که ارزیابی شما از آینده غرب آسیا چیست؟ در مصاف جبهه مقاومت با آمریکا، اسرائیل و ارتجاع منطقه و اخراج آمریکایی‌ها از منطقه؟

ما اگر در همین مسیر توحیدی و انقلابی حرکت کنیم، به همین مکتب سلیمانی به همین سبک ادامه بدهیم بدون هیچ شک و تردیدی در گام دوم، 40 سال بعد که بنده نیستم ولی شماها هستید شک نداشته باشید که در پایان گام دوم این منطقه آزاد خواهد شد و ارکان اصلی تمدن اسلامی شکل خواهد گرفت و این آمریکا در این چند دهه آینده قطعاً آمریکای چند دهه گذشته نخواهد بود و اگر مثل شوروی دچار فروپاشی و تجزیه هم نشود که این احتمال خیلی زیاد است قطعاً تبدیل به یک قدرت درجه دو در جهان خواهد شد و ایران و جهان اسلام به یک پتانسیل عظیم تبدیل می‌شود و قوه‌هایی که به سرعت فعلیت پیدا خواهد کرد و من شکی در این قضیه ندارم ما به همین کمّ و کیفی که در این 40 سال گذشته آمدیم در نسل آینده که نسل بچه‌های جدید باشند کارهای بسیار بسیار عظیم و عظیم‌تری خواهند کرد.

و آخرین سؤال؛ فرمودند در فضای نخبگانی و روشنفکری مدام می‌گفتند دوره انقلابی‌گری و مقاومت تمام شده، مردم در صحنه نیستند، مردم قبول ندارند اما به عنوان نمونه فقط در تشییع شهید سلیمانی دیدید که یک خیزش بلکه یک رستاخیز عظیم مردمی که در سطح جهان بی‌نظیر بود و یک چیز عادی نبود یک حماسه بزرگ بود. اما این را می‌شود یک توجیهات عادی مثل مسائل ملی‌گرایی یا احساساتی بوده، موقت بوده، می‌شود این‌طوری این‌ها را تفسیر کرد؟

جواب این است که اگر می‌شود چنین تفسیری کرد نمونه‌های دیگر آن را نشان بدهید. آن تشییع سلیمانی یوم‌الله بود این زدن پایگاه آمریکایی یوم‌الله بود. کسانی که می‌گویند نه، این‌ها یوم‌الله نیست، برای فهم این‌ها احتیاج نیست که ما اهل صبر انقلابی یا اهل قدرت مقاومت و قدرت و ظرفیت تحمل پیروزی و مواجهه درست با شکست و پیروزی داشته باشیم این‌ها نقشی در آگاهی و معرفت ما ندارد اگر عقیده دارند این دوتا یوم‌الله نبود نمونه‌های دیگر آن را بگویند. یک مشابه دیگر مثل راهپیمایی تشییع جنازه سلیمانی در ایران و جهان بگویند خب نمونه دیگرش را بگو. اگر یوم‌الله نیست، اگر زدن پایگاه آمریکا با اعلام رسمی بعد از آن تهدیدات رئیس جمهور آمریکا و بعد هیچ غلطی نتواند بکند و بعد ما بگوییم ادامه خواهد داشت اگر این یوم‌الله نیست شما الآن یک نمونه دیگر برایش در دنیا ذکر کنید. اسم این‌ها روشنفکر و روشنفکری نیست. فقط مادیات را می‌بینند منافع خودشان را می‌بینند و این‌ها اصلاً نمی‌توانند همه ابعاد مادی و معنوی قضایا را ببینند. این تیپ روشنفکری‌شان توجیه ظلم و وضع موجود جهان است. همیشه این تیپ روشنفکران می‌گویند واقع‌گرا باش، واقع‌بین باش یعنی واقع‌گرا باش، می‌گویید وضعیت همین است این علمی است، عملی است تغییر این وضع امکان ندارد! زمانی که شوروی بود بخشی از همین‌ها کمونیست بودند بروید ببینید چه می‌گفتند! بعد کمونیست سقوط کرد خیلی از همین‌ها خودشان لیبرال و طرفدار سرمایه‌داری و لیبرال – دموکراسی شدند حالا ببینید چه می‌گویند. همین کارهایی که پیش چشم ما شده حالا می‌گویند نمی‌شود، گفتند نمی‌شود ولی شد. بازدوباره دارند می‌گویند نمی‌شود، می‌بینند می‌شود باز می‌گویند نمی‌شود. کورید!

می‌فرمایند که اگر توان مقاومت و روح مقاومت در تو نیست وقتی صبار نیستی و روح مقاومت نداری و قدرت تحمل نداری و وقتی شکور نیستی یعنی نگاه نمی‌کنی نسبت به پیشرفت‌ها و پیروزی‌ها و امکاناتی که به تو داده شد این‌ها را نمی‌بینی و نمی‌فهمی که جلو آمدی. و واکنش درست نشان نمی‌دهی این روح خراب است، مریض است، معیوب است تو اصلاً نمی‌توانی بفهمی این یوم‌الله بود. پیش چشمت فروپاشی شده، شوروی سقوط کرده، شاه سقوط کرده، صدام سقوط کرد، اسرائیل چهارتا شکست خورده باز این‌ها را نمی‌بینی. تشییع جنازه سلیمانی را می‌بینی ولی نمی‌بینی. روشنفکری به آن معنا این‌ها نابینا هستند و قدرت آن بینش معنوی و باطنی را ندارند. لذا مدام با حرافی تعابیری که در همین کتاب‌های رسمی ترجمه شده در حوزه دیپلماسی غربی است و دیپلمات‌های ما آموزش می‌دهند که سیاست خارجی این است، این‌ها قدرت هستند، ابرقدرت هستند این‌ها توسعه یافته‌اند، شما بدبختید، آن‌ها می‌توانند شما نمی‌توانید، این همه کلاه سرتان می‌گذارند، ‌تحقیرتان می‌کنند. در همین برجام ببینید چند سال پیش این آقایان چه چیزهایی گفتند همه‌شان هم دیپلمات و اهل مذاکره بودند حالا چه می‌گویند! بعد چه می‌گویند؟ خب معلوم می‌شود واقع‌بین هم نیستید معلوم می‌شود همین واقعیت مادی را هم درست نمی‌بینید چه برسد به ملکوت و باطن این واقعیات. تمام محاسبات و پیش‌بینی‌هایتان هم غلط بود. شما غرب را نمی‌شناسید، شما که به این‌ها امید می‌بندید و هنوز هم دارید می‌گویید حالا ترامپ رفته بعدی‌اش خوب است، جمهوری‌خواه‌ها بروند دموکرات‌ها خوبند، جمهوری‌خواه‌ها خوبند ترامپ بد است، آمریکا بد است اروپا خوب است! اروپا خوب است فلانی بد است! همه خوب هستند تو بدی. شماها مشکل دارید. شماها نه تنها عقل متافیزیک‌تان کار نمی‌کند و ایام‌الله را نمی‌بینید شما عقل فیزیک‌تان هم کار نمی‌کند، شما فیزیک سیاست عالم را هم نمی‌شناسید. شما غرب را نمی‌شناسید. در آمریکا سال‌ها زندگی می‌کنید و نمی‌فهمید‌آمریکا چیست؟ ده بار معامله می‌کنید و امتیاز می‌دهید باز هم نمی‌فهمید. باز چراغ سبز نشان می‌دهید که بیایید فلان! شما واقعیات را نمی‌فهمید. اتفاقاً به این‌ها باید گفت که شما واقع‌بین باشید. این‌ها می‌گویند ما واقع‌بین هستیم انقلابی‌ها آرمان‌گرا هستند واقعیت را نمی‌بینند. نه آقا آرمان به کنار، شما به واقع‌بین هم نیستید. واقعیت همین بلایی است که سر ملت‌های دنیا و ایران آوردند. واقعیت همین ماجرای برجام و اقتصاد برجامی است. مگر این‌ها واقعیت نیست؟ خب شما واقع‌بین باشید. ما که از سال‌ها قبل گفتیم. شهید قاسم سلیمانی من یکی دوتا خاطره از ایشان عرض کنم. جلسه‌ای بود من که رسیدم آخر صحبت ایشان بود. ایشان واقعاً به همه لطف داشت و اخلاق اسلامی داشت. سعه صدر، محبت و اظهار محبت. می‌گفت معیار، اسلام است، معیار امام و ولایت فقیه و رهبری است. معیار، شعارها و ارزش‌های انقلابی است. معیار، مبارزه با آمریکا و ظلم است. خط مبارزه و سازش جداست. خط فساد اقتصادی و ساده‌زیستی جداست. این‌ها معیارهاست. و خیلی روی این معیارها تأکید داشتند همان تعبیر رهبری که ایشان جاذبه حداکثری و دافعه حداقلی داشت. همه به عنوان یک انسان مسلمان باید همین‌طور باشند. امثال بنده دافعه حداکثری و جاذبه حداقلی داریم. وقتی که من رسیدم ایشان داشت صحبت می‌کرد محبت کرد و با بزرگواری شروع کرد ایشان به من اظهار محبت کرد چیزهایی که بنده لایق آن نبودم و این را حمل بر اخلاق اسلامی ایشان می‌کنم. بعد که پایین آمد و نوبت من بود، به من گفت من دلم می‌خواست بنشینم ولی یک کار فوری دارم باید بروم. من رفتم آن بالا، همان اول بسم‌الله گفتم که زورو (Zoro) رفت! زوروی اسلامی رفت، تعبیری که دنیا می‌شناسد. در واقع سپاه قدس زورو هستند. نیروهای جهاد زیرزمینی و مقاومت چریکی، چریک‌های آزادیبخش در سراسر جهان علیه بی‌عدالتی. یک وقتی هم من یک بحثی در نمازجمعه تهران داشتم که عده‌ای واکنش نشان دادند همان آخرین نمازجمعه‌ای که من رفتم و یکی هم در فیضیه قم. جلسه بعد که باز ایشان را دیدم – می‌خواهم حساسیت‌های ایشان را بگویم – ایشان جلو آمد و بغل کرد و لبخند و خیلی اظهار محبت کرد و بعد گفت که خیلی تأیید کرد گفت انقلاب با این حرف‌ها می‌ماند این صحبت‌هایی که در فیضیه و نمازجمعه کردی. این‌طوری انقلاب و نهضت می‌ماند و باید یک کسانی – تعبیر ایشان این بود که – عده‌ای مثل پروانه خودشان را به شمع بزنند تا روشن بشود ولی خودشان بسوزند. می‌گفت من عقیده دارم این ادبیات و صراحت و صداقت انقلابی باید حفظ بشود نباید بترسیم و دچار خوف و رجاهای مادی نشویم. ایشان می‌گفت آمریکا، انگلیسی‌ها، فرانسوی‌ها به شدت پوشالی‌اند. یک بُعد انقلاب در منطقه، مقاومت نظامی در برابر اشغالگران غربی است اما یک بُعد مهمترش این است که ایشان می‌گفت بحث فرهنگی و گفتگوی فرهنگی با نخبگان و روشنفکران و افکار عمومی است که در منطقه با ملت‌ها ما باید حرف بزنیم. چه باید بگوییم؟ چطوری؟ این نکته‌ای را که ایشان می‌گفت من به بعضی از غریزده‌ها و بعضی از مسئولین و همین روشنفکرنماها که شما می‌گویید به آن‌ها یادآوری می‌کنم شهید قاسم سلیمانی گفت که من چیزها دیدم از ترسو بودن این افسران و سربازان آمریکایی. گفت ارتش آمریکا مطلقا ارتش جنگ نیست این‌ها نمی‌توانند بجنگند. این‌ها فقط تهدید و اولدروم بلدوروم! و تصویر هالیوودی که از خودشان ساختند و موشک‌هایشان از راه دور. بزرگسالان افسرها و سربازان‌شان پوشک می‌بندند خودشان را خیس می‌کنند. ایشان می‌گفت ما در پایگاه‌های آمریکایی نیروهای نفوذی داریم و وقتی که درگیر می‌شویم و از دور درگیری می‌شود این‌ها در پادگان‌هایشان چنان می‌ترسند یک صدای گلوله نزدیک آنها می‌آید شهید قاسم سلیمانی می‌گفت که فیلم‌های متعددی من دارم هم از خود آمریکایی‌ها که آن‌جا بودند و هم غیر آمریکایی‌ها. از داخل پایگاه‌های آمریکایی در آن‌جا از اسرائیلی‌ها، از داخل پایگاه‌های انگلیسی‌ها که این‌ها چقدر ترسو هستند و چقدر از مرگ و از درگیری می‌ترسند از مجروح شدن می‌ترسند آن‌ها فقط با همین ترساندن مسئولین، تأثیرگذاری روی فکر روشنفکرنماها و تبلیغات هالیوودی، یعنی فقط ترس و طمع و توهم، کار روی ذهن مخاطب و رسانه و خریدن آدم‌های فاسد در حکومت‌ها و ملت‌ها، نفوذ، وقتی از این طریق این‌ها می‌روند. و ایشان می‌گفت فیلم‌هایی هست که درگیری شده، افسر آمریکایی فرار کرده و توی اتاق رفتند مثل بچه‌های کوچک دور هم نشستند و از ترس بعضی‌هایشان گریه می‌کنند. یا مافوقش دستور می‌دهد که برو فلان‌جا فلان کار را بکن نمی‌روند. ایشان می‌گفت این‌ها به شدت پوشالی و ضعیف هستند. ارتش آمریکا، ارتش اسرائیل، انگلیس، فرانسه، می‌گفت اگر این طرف، یک دهم این‌ها محکم و مؤمن بایستند همان صبّار و شکور باشند شهید سلیمانی می‌گفت این‌ها به سرعت شکست می‌خورند و عقب‌نشینی می‌کنند ایشان می‌گفت بیشتر روی ذهن ملت‌ها دارند کار می‌کنند. و قدرت‌شان پوشالی است نه واقعی.

خواستم یک ادای دِینی به شهید سلیمانی، و ابومهدی و شهدای سپاه قدس بکنم و آن تصمیم مهمی که رهبری بزرگوار در قضیه عین الاسد ایشان گرفت و نکاتی که ایشان در آن خطبه گفتند و بحث ایام‌الله. بحث طول کشید. بازی این روشنفکرنماها و غربزده‌ها را نخورید این‌ها خودشان بی‌شخصیت هستند می‌خواهند همه را بی‌شخصیت بکنند. این‌ها خودشان می‌ترسند همه را می‌ترسانند خودشان پوسیدند و فاسد شدند می‌خواهند بقیه را فاسد کنند. خودشان ضعیف شدند فکر می‌کنند ملت ضعیف شده، این‌ها قیاس به نفس می‌کنند بعضی‌هایشان واقعاً‌ در این 30- 40 سال به مسائل دنیوی آلوده شدند، فاصله گرفتند و آن آدم‌های 30- 40 قبل نیستند. این‌ها به جای خداپرستی بعضی‌هایشان دلارپرست و طلاپرست شدند. دیگر قبله‌شان کعبه نیست. قبله جسم‌شان کعبه است که نماز می‌خوانند ولی قبله روح‌شان واشنگتن و لندن و پاریس است. بعضی از این‌ها این‌طوری شدند. این تعریف شبه روشنفکری که ما دوگانه سازی و دوگانه بینی سنتی که غیر مطلق و شرّ مطلق بود این‌ها برای دوران قبل بود و گذشت. خدا، شیطان، سیاه و سفید، حق و باطل، حسین، یزید، خمینی شاه، این‌ها نیست یا خمینی یا شاه. نه؛ دیدگاه‌شان این است که افسانه‌گویی و افسانه‌سازی بوده و مقدورات ذهنی چون دشمن فهمیده که به اندازه مقدورات عینی و موقعیت زیست بومی مهم و مؤثر است این‌ها روی ذهن آدم‌ها کار می‌کنند می‌گویند اگر بتوانید ذهن تصمیم‌گیران و نخبگان و رهبران و مسئولان یک کشور را مهندسی کنی دیگر به جای این که احتیاج باشد توپ و تانک و هزار میلیارد پول خرج کنی، خود آن‌ها کاری که می‌خواهی به دست خودشان می‌کنی! چه کسانی این کار را می‌کنند؟ آن‌هایی که نه صبار هستند نه شکور، این‌ها ایام‌الله را نمی‌توانند ببینند و بفهمند. آن‌ها به دشمن امید می‌بندند و از دشمن می‌ترسند. صبار و شکور، نه امید کاذب به دشمن می‌بندد و نه می‌ترسد. این دیدگاه را بشناسیم. از این‌ها فاصله بگیریم. خود غربی‌ها می‌گویند در حوزه سیاست بین‌الملل در بحث‌های دیپلماسی‌شان، می‌گویند یک ایده داریم و یک موقعیت زیست‌شناختی داریم. می‌گوید اهمیت ایدئولوژی و اشراق و روانشناسی و دادن معنا و معنویت به یک فعالیت سیاسی و نظامی، این به اندازه هزاران میلیارد دلار پول و اسلحه و تانک و بمب اتم کار می‌کند و می‌گویند نقطه قوت انقلاب اسلامی این است که ایدئولوژی دارد، هدف دارد، برنامه دارد، موقعیت را تعریف کرده وقتی ایدئولوژی نداری، هدف نداری، نمی‌دانی چه باید و چه نباید؟ چه آری و چه نه؟ یک آدم مذبذب و دمدمی مزاج. البته ایدئولوژی به مفهومی که مورد نظر ماست. یعنی یک مکتب منسجم به لحاظ نظری و عملی که ذهن و عین با هم مرتبط است و برای انسان در ساحت فردی و اجتماعی، حقوق و مسئولیت و اولویت تعریف می‌کند و مطابق با واقع، نه ایدئولوژی به مفهوم علم و آگاهی کاذب؛ که این در واقع محصول ایدئولوژی‌های مادی و سکولار چپ و راست خود غرب است.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha